- میان بسته
- آماده برای کار و خدمت، کمربسته
معنی میان بسته - جستجوی لغت در جدول جو
- میان بسته
- آماده مهیا
- میان بسته ((بَ تِ))
- آماده، مهیا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کمربند بستن، کنایه از آماده شدن برای کاری
کمر را بستن، آماده شدن مهیاشدن کمربستن، یامیان را چست بستن، کمر را محکم بستن، کاری را بجد آماده: شدن (همه روز قصد را میان چست بسته وای بس که بانواع تلطف گرد دل او بر آمدم)
خاموش ساکت صامت، لال گنگ
خاموش، ساکت، برای مثال بهایم خموشند و گویا بشر / زبان بسته بهتر که گویا به شر (سعدی۱ - ۱۵۵) ، تو دانی ضمیر زبان بستگان / تو مرهم نهی بر دل خستگان (سعدی۱ - ۱۹۸) ، گنگ، بی زبان