جدول جو
جدول جو

معنی میان بسته - جستجوی لغت در جدول جو

میان بسته
آماده برای کار و خدمت، کمربسته
تصویری از میان بسته
تصویر میان بسته
فرهنگ فارسی عمید
میان بسته
آماده مهیا
تصویری از میان بسته
تصویر میان بسته
فرهنگ لغت هوشیار
میان بسته
((بَ تِ))
آماده، مهیا
تصویری از میان بسته
تصویر میان بسته
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میان بستن
تصویر میان بستن
کمربند بستن، کنایه از آماده شدن برای کاری
فرهنگ فارسی عمید
کمر را بستن، آماده شدن مهیاشدن کمربستن، یامیان را چست بستن، کمر را محکم بستن، کاری را بجد آماده: شدن (همه روز قصد را میان چست بسته وای بس که بانواع تلطف گرد دل او بر آمدم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میان بستن
تصویر میان بستن
((بَ تَ))
آماده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زبان بسته
تصویر زبان بسته
خاموش ساکت صامت، لال گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان بسته
تصویر زبان بسته
خاموش، ساکت، برای مثال بهایم خموشند و گویا بشر / زبان بسته بهتر که گویا به شر (سعدی۱ - ۱۵۵)، تو دانی ضمیر زبان بستگان / تو مرهم نهی بر دل خستگان (سعدی۱ - ۱۹۸)، گنگ، بی زبان
فرهنگ فارسی عمید